والدینی که از شیوه مقتدرانه برای تربیت فرزندان استفاده می کنند، واقعیت ها را به کودکان خود منتقل می کنند و تمایل بیشتری برای پذیرش دلایل کودک خود در یک رهنمود (دستور) از خود نشان می دهند.
این والدین سخنوران خوبی هستند و اغلب برای مطیع سازی از استدلال و منطق بهره می جویند و به منظور توافق با کودک با او گفت وگو می کنند، از رفتارهای نامطلوب کودک نمی ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانیت او را دارند.
والدین مقتدر به تلاش های کودکان برای جلب حمایت و توجه پاسخ می دهند و از تقویت های مثبت بیشتری استفاده می کنند.این والدین در بعد محبت نیز عملکرد خوبی دارند و از ابراز محبت و علاقه و مهربانی دریغ نمی ورزند. آن ها حقوق ویژه خود را به عنوان یک بزرگسال می شناسند و از علایق فردی و ویژگی های خاص کودک خود نیز آگاهی دارند.کودکان این والدین؛ فعال، دارای اعتماد به نفس، استقلال رای، واقع گرا، باکفایت و خشنود هستند.
آن ها به دلیل این که والدینشان فرصت های زیادی در تصمیم گیری و انتخاب در اختیارشان قرار می دهند و به خاطراین که مورد عشق و محبت واقع می شوند از نوعی احساس امنیت عاطفی برخوردارند. اما همان طور که اشاره شد شیوه هایی که والدین در تربیت فرزندان خود به کار می گیرند، نقش اساسی در تامین سلامت روانی فرزندان دارد.
در سایه ارتباط سالم است که می توان نیازهای فرزندان را شناخت و نسبت به تامین و ارضای آن ها همت گماشت. در نتیجه بهترین شیوه تربیت فرزند، شیوه «مقتدرانه» است که والدین در عین داشتن رفتاری گرم و صمیمی با فرزند، کنترل کننده و مقتدر نیز هستند.
سخت گیری والدین:
۱٫ مدام دارید «بکن»-«نکن» میکنید
سخت گیری های بی موردی که دست و پای کودک را می بندد!
گاهی بچهها طوری رفتار میکنند که هر پدر و مادری ممکن است به آنها تذکر بدهد. اگر گهگاه این اتفاق بیافتد اشکالی ندارد ولی اگر تذکر دادن به شکل غالب رابطه شما و کودکتان تبدیلشده باشد، میتواند نشانه آن باشد که شما دارید زیاده از حد به او سخت میگیرید. این در حالی است که شما میتوانید بهجای سختگیری و تذکر مداوم، با ایجاد یک انضباط مناسب و مشخص کردن حد و حدود برای کودک، یک رابطه آرام و مثبت را تجربه کنید.
۲٫ مدام دارید از او انتقاد میکنید
احتمالا گهگاه پیشآمده که شما هم مثل اغلب پدر و مادرها با جملاتی مانند «چرا این کار رو کردی؟»، «دیگه لباس تمیز نداری»، «چند بار باید بهت بگم؟» و… با کودکتان صحبت کنید، اما آیا میدانید که اگر تعداد دفعات این انتقادها زیاد باشد، بیش از آنکه نشاندهنده سربههوا بودن کودکتان باشد علامت سختگیری زیاده از حد خود شما است؟ پس بهتر است برای آرامش خودتان و کودکتان دوز این رفتار را کمی پایین بیاورید. برای این کار لازم است در گام اول تعداد دفعاتی که در طی روز با کودکتان چونوچرا میکنید را یادداشت کنید. سپس با خودتان فکر کنید که چه راههای دیگری برای برخورد با این رفتارهای کودک وجود دارد، برای مثال آیا میتوانید بعضی از کارهای او را نادیده بگیرید؟
۳٫ حرفهای مثبت زیادی به او نمیزنید
بچهها تفاوت بین کلماتی که بار مثبت و کلماتی که بار منفی دارند را میفهمند، هرچند که ممکن است توضیح دادن این فهم برایشان سخت باشد. اگر شما جزء والدینی هستید که مدام با کلماتی که بار منفی دارند با او صحبت می-کنید، احتمالا فراموش کردهاید که کودکتان فقط یک بچه چهار-پنج ساله است نه یک آدم شصتساله دنیادیده! و این یعنی شما دارید زیادی به او سخت میگیرید.
۴٫ بهندرت به رفتارهای خوب او توجه نشان میدهید
بهتر است بهجای این رفتار که نشاندهنده سختگیری بیشازحد شما است، به رفتارهای خوب هرچند کوچک او توجه نشان بدهید.
۵٫ به او جایزه نمیدهید
همه بچهها نیاز دارند که گاهی تشویق بشوند. اگر شما جزء والدینی هستید که بهندرت کودکشان را تشویق میکنند، ممکن است جزء سختگیرها باشید.
۶٫ موفقیتهای او را چندان به رویش نمیآورید
بچهها دوست دارند بشنوند که والدینشان درباره موفقیتهای آنها با دیگران صحبت میکنند. اگر شما کمتر از این کارها میکنید، احتمال دارد که جزء سختگیرها باشید.
حد و مرز سختگیری با کودکان را بشناسیم:
بسیاری از والدین گاهی در شرایط سختی برای تصمیمگیری قرار میگیرند. شرایطی که توضیح آن پیچیده بوده و نیاز به آموزش بلند مدت و صحیح دارد. در این شرایط، والدین باید با کمال جدیت با کودک خود سخن بگویند؛ آن هم بدون توسل به زور یا خشونت. در این بین، والدین باید محیطی را برای کودک خود فراهم کنند که در عین بیان خواستههای خود، از خواستههای والدین نیز حرفشنوی داشته باشد و به خواستههای آنها عمل کند.
واقعیت امر این است که این مواجهه امر و نهی در طی فرآیند رشد و تربیت کودک، نه یک بار، بلکه بارها و بارها برای والدین پیش میآید. آنچه امر تربیت را این چنین مهم و دشوار کرده، همین ظرافتهاست؛ یعنی سختگیری در عین مهربان بودن و انعطافپذیری در عین جدی بودن. شاید والدین نیز بارها و بارها این سؤال را در ذهن خود مرور کردهاند که تا چه اندازه میتوانند نسبت به کودک خود سختگیری کنند؟ و از همه مهمتر، چگونه میتوانند در عین سختگیری، انعطافپذیر باشند؟ والدین نباید به گونهای رفتار کنند که کودک دچار احساس عقده یا خود کم بینی شود.
آثار سخت گیری والدین عبارتند از:
۱- فاصله عاطفی فرزندان و والدین بیشتر و عمیق تر می شود.
۲- نوعی احساس کدورت و بی علاقگی در فرزندان نسبت به والدین به وجود می آید.
۳- فرزندان، معیارها و ملاک های دیگر والدین را نیز قبول نمی کنند.
۴- فرزندان معمولًا درون گرا و پنهان کاری را گرامی می دارند و مسائل و رازهای درونی خود را به والدین ابراز نمی دارند.[۱] در یک تحقیق مشخص شد که حدود هشتاد درصد دختران فراری خانواده های نابسامانی داشته اند؛ عواملی از قبیل طلاق: اعتیاد، زندان، ازدواج مجدّد پدر، نزاع و درگیری خانوادگی، کمبود محبّت، سخت گیری، روابط ناخوشایند والدین، آزار جسمی و روانی، نبود مقرّرات مشخّص تربیتی، عدم دقّت و مراقبت در دوستان و اطرافیان دختران و عدم نظارت بر فعالیت های اجتماعی آنان موجب فرار آنان شده است.
جهت تعیین وقت مشاوره در بهترین مرکز مشاوره و روانشناسی غرب تهران ارائه کلیه خدماتمشاوره فردی.مشاوره کودک.زوج درمانی.نوروفیدبک.هیپنوتیز.انحرافات و تعرضات جنسی.مشاوره شغلی.مشاوره تحصیلی.مشاوره پیش و پس از بارداری،مشاوره در زمینه طلاق،مشاوره در زمینه خیانت،مشاوره پیش از ازدواج،مشاورهخانواده.درمان استرس،اضطراب،افسردگیبا دستگاه tdcs. باکادری مجرب و متخصص با شماره های ۴۴۰۰۸۵۹۹/۹۸ تماس حاصل فرمایید.